سلام من یه رمان ۱۲۵ صفحه ای دست نویس دارم و مورد علاقه دوستان و اشنایان قرار گرفت. بیشتر علاقه ارم به فیلمنامه تبدیل بشه اما چه برای کتاب چه برای فیلمنامه بودجه ی کافی ندارم و نیاز ب اسپانسر دارم .ممنون میشم کمکم کنید . راهنماییتون رو به جیمیلم ارسال کنید تشکر
پسر شیطون یه پسری بود شیطون بلا بی کله وسر به هوا لنگه ظهر بی حوصله از سر تا پا هم کسله از رخت خواب میشد جدا نعره میزد با اون صدا آی گشنمه ، آی گشنمه مامان می خوام یه اشگنه آی دستور ، آی دستور همش میزد حرف زور مامان بی گناهش می گفت به اون با خواهش ای پسرم آقا امید گیسمو کردی سفید هر روز کلاست دیر میشه معلمت دلگیر میشه آخر میشی روفوزه یه راست میری تو کوزه امید که گوش نمی کرد کلی شیطونی میکرد به جای درس ومدرسه جای حساب و هندسه می رفت تو کوچه بازی با مرغ وجوجه غازی غروب میومد خونه بعدش می خورد هنونه آخر شب رفت خوابید بی رفع هر تکالیف این کار هر شبش بود بازی جای مشقش بود همسایه اشون امیر علی تو مدرسه بود اولی تو مدرسه تو خونه بود پسری نمونه مادر ومعلمش شاد از ادب و علمش تو مدرسه تو خونه راضی از این دردونه یه روز که خواب بود امید امیر یهو سررسید امیر علی گفت تا به کی می خوای بخوابی تو هی تنبلی تا چه مدت نگاه بکن به ساعت بیا بریم به مدرسه معلم از راه می رسه سر ساعت نمیرسیم درس و ما از دست میدیم امید با خمیازه پا شد دست وروش و با می شست می خواست دیگه که خوب باشه زود بخوابه تا زود پاشه بعد از صبحونه دو تایی رفتند سمت ابتدایی امید و امیر با اجازه با ادب و بی خمیازه نشستن روی نیمکت با دقت وبی صحبت
خسته نباشید،وبسایتتون خیلی عالیه
اگر میشه لینک کانال تلگرام وبسایتتون رو برام ارسال کنید
ممنون.
با سلام من یک داستان برای بچه ها نوشتم که با تصویر حدود 17صفحه میشودمیخواستم شمااونو چاپ کنین و منو توی این زمینه راهنمایی کنین
هستم خدمتتون
تماس بگیرید راهنمایی کنم
09120617283
سلام من یه رمان نوشتم با موضوعی متفاوت میخواستم به چاپ برسونمش اما مایلم حضوری بیام خدمتون انتشارات شما در تبریز هست ؟ و اگه اره میشه ادرسو لطف کنین؟
خیر ما تهران هستیم
اما نیازی نیست که حضوری بیاید
90 درصد نویسنده ها از شهرستان هستن و مشکلی پیش نیومده تا الان
چون هزینه ای اول کار نمیگیریم ما
سلام خسته نباشید.
من یک رمانک (داستان کوتاه) دارم در 50 صفحه که اولین کارمه آیا امکان چاپ آن در تیراژ پایین برای شما وجود داره؟
با تشکر
بله مشکلی نداره
سلام
من یه رمان ۱۲۵ صفحه ای دست نویس دارم و مورد علاقه دوستان و اشنایان قرار گرفت. بیشتر علاقه ارم به فیلمنامه تبدیل بشه اما چه برای کتاب چه برای فیلمنامه بودجه ی کافی ندارم و نیاز ب اسپانسر دارم .ممنون میشم کمکم کنید . راهنماییتون رو به جیمیلم ارسال کنید تشکر
اسپانسر الان خیلی کم شده باید بگردید پیدا کنید
پسر شیطون
یه پسری بود شیطون بلا
بی کله وسر به هوا
لنگه ظهر بی حوصله
از سر تا پا هم کسله
از رخت خواب میشد جدا
نعره میزد با اون صدا
آی گشنمه ، آی گشنمه
مامان می خوام یه اشگنه
آی دستور ، آی دستور
همش میزد حرف زور
مامان بی گناهش
می گفت به اون با خواهش
ای پسرم آقا امید
گیسمو کردی سفید
هر روز کلاست دیر میشه
معلمت دلگیر میشه
آخر میشی روفوزه
یه راست میری تو کوزه
امید که گوش نمی کرد
کلی شیطونی میکرد
به جای درس ومدرسه
جای حساب و هندسه
می رفت تو کوچه بازی
با مرغ وجوجه غازی
غروب میومد خونه
بعدش می خورد هنونه
آخر شب رفت خوابید
بی رفع هر تکالیف
این کار هر شبش بود
بازی جای مشقش بود
همسایه اشون امیر علی
تو مدرسه بود اولی
تو مدرسه تو خونه
بود پسری نمونه
مادر ومعلمش
شاد از ادب و علمش
تو مدرسه تو خونه
راضی از این دردونه
یه روز که خواب بود امید
امیر یهو سررسید
امیر علی گفت تا به کی
می خوای بخوابی تو هی
تنبلی تا چه مدت
نگاه بکن به ساعت
بیا بریم به مدرسه
معلم از راه می رسه
سر ساعت نمیرسیم
درس و ما از دست میدیم
امید با خمیازه پا شد
دست وروش و با می شست
می خواست دیگه که خوب باشه
زود بخوابه تا زود پاشه
بعد از صبحونه دو تایی
رفتند سمت ابتدایی
امید و امیر با اجازه
با ادب و بی خمیازه
نشستن روی نیمکت
با دقت وبی صحبت